دومين ميهمان «دست‌انداز» برخلاف ميهمان پيشين (سور لوگارد نروژي) در ايران چهره‌اي شناخته‌شده و نام‌آشنا‌ست؛ به خصوص براي دانشجويان و دانشگاهيان. اهل تحقيق، تدريس، تدوين و تاليف است. كم‌مصاحبه اما اثرگذار در رسانه‌ها؛ موجي كه او با مقالات و گفت‌وگوهاي خود به راه مي‌اندازد تا مدت‌ها تحرك و پويايي در انديشه را به دنبال دارد. «توسعه» ايران دغدغه او است؛ دغدغه‌اي كه منجر به نگاشتن كتابي با همين مضمون شده: «عقلانيت و توسعه‌يافتگي ايران»؛ كتابي كه چندين بار زير چاپ رفته و انتظار مي‌رود تا سال‌هاي بعد نيز تجديد چاپ آن متوقف نشود. هم در اين كتاب و هم در گفت‌وگوهاي خود كشورهايي همچون تركيه، برزيل، هند و آرژانتين را الگو‌هاي مناسب براي ايران به منظور قرار گرفتن در مسير توسعه و كسب قدرت و ثروت مي‌داند. البته نگاه او نه كوتاه‌مدت، بلكه درازمدت است. معتقد است حركت در اين مسير نيازمند تحقق پيش‌زمينه‌هايي است.

از جمله ايجاد اصلاحات در تفكر و تعقل نسبت به جهان؛ اصلاحاتي كه به دنبال تعامل با جهان از يك‌سو و از سوي ديگر كنار گذاشتن تفكر به چالش كشيدن «نظم جهاني» باشد؛ چالشي كه به گفته او به مانعي در مسير حركت ايران به سمت توسعه تبديل شده است. دكتر «محمود سريع‌القلم»، استاد دانشگاه شهيد بهشتي، اميدوار است كه ايران روزي مرزهاي توسعه را درنوردد. اما اميدش به نسل بعدي است؛ اين اميد و آرزو را او در كتاب تازه منتشرشده‌اش عينيت بخشيده؛ «اقتدارگرايي ايراني در عهد قاجار»؛ كتابي كه خيلي زود به چاپ دوم رسيد و اكنون در انتظار تجديد چاپ است.

او اين كتاب را به ايرانيان زير 10 سالي تقديم كرده كه «براي كسب ثروت به نهاد دولت نزديك نخواهند شد؛ براي افزايش قدرت كشور، ثروت توليد خواهند كرد، از فرهنگ شفاهي و غيردقيق به فرهنگ مسوولانه مكتوب، انتقال تمدني پيدا خواهند نمود.» و... سريع‌القلم توسعه را صرفا ناشي از خواندن و نوشتن در مرزهاي جغرافيايي ايران نمي‌داند و محدود ماندن در آن را نيز آفتي در مسير توسعه مي‌‌خواند. شايد برپايه همين اعتقاد باشد كه او خود به بيش از صد كشور جهان سفر كرده و در بيش از 500 كنفرانس بين‌المللي حضور يافته است، از جمله «داووس». او بيش از 13 بار در مجمع جهاني داووس به عنوان يكي از ارگان‌هاي اقتصادي مهم جهان كه ضمن ايجاد فرصت شغلي براي مردم سراسر جهان درآمد كلاني نيز دارد حضور پيدا كرده است. در حالي كه خيلي از دولتمردان بزرگ جهان به سختي به تعداد انگشتان يك دست فرصت حضور در اين كنفرانس را داشته‌اند.

حضور محمود سريع‌القلم در «دست‌انداز» با اصرار و پيگيري‌هاي فراوان در دفتر كوچكش در دانشگاه شهيد بهشتي امكان‌پذير شد تا با او به گفت‌وگو بنشينيم؛ از جايگاه ايران در معادلات منطقه‌اي و بين‌المللي تا سرانجام پرونده هسته‌اي ايران.

طي سال‌هاي گذشته منطقه خاورميانه ميزبان يكي از تاريخي‌ترين تحولات طول عمر خود بود؛ تحولاتي كه به بهار عربي ملقب شد. در جريان اين تحولات كشورهاي مختلفي سعي كردند در اين وقايع نقش‌آفريني كنند كه در اين ميان سهم بيشتر بر عهده كشورهاي غربي و همسايگان از جمله تركيه بود. با وجود اينكه در ايران بهار عربي امتداد انقلاب اسلامي سال 57 خوانده مي‌شد، شاهد بوديم كه عملا جمهوري اسلامي ايران نتوانست نقش موثري در اين تحولات داشته باشد. آيا اين مساله ناشي از ناتواني و سستي ما در كنش‌گري بوده يا بهار عربي ويژگي خاصي داشته و مردم معترض اين كشور‌ها خودشان تمايل نداشتند به سمت ايران حركت كنند؟
بخش مهمي از تخصص ما در علم سياست، فهم واقعيت‌هاست و سعي مي‌كنيم از ايده‌آليسم فاصله بگيريم. به همين دليل طبيعي است سخناني كه در اين ارتباط مي‌گويم با آنچه يك مقام مسوول دولتي مطرح مي‌كند متفاوت است. به باور من، دو كشور تركيه و عربستان برندگان سياسي و اقتصادي اين تحولات هستند.